همه چیز درباره فارکس و ترید
 
محبوب ترین ها

تراز تجاری (BOT) چیست؟

تراز تجاری (BOT) که به عنوان تراز تجاری نیز شناخته می شود، به تفاوت بین ارزش پولی واردات و صادرات یک کشور در یک دوره زمانی معین اشاره دارد. تراز تجاری مثبت نشان دهنده مازاد تجاری است در حالی که تراز تجاری منفی نشان دهنده کسری تجاری است. BOT یک جزء مهم در تعیین حساب جاری یک کشور است.
فرمول

فرمول محاسبه تراز تجاری به شرح زیر است:
فرمول تراز تجاری

جایی که:

    ارزش صادرات، ارزش کالاها و خدماتی است که به خریداران کشورهای دیگر فروخته می شود.
    ارزش واردات، ارزش کالاها و خدماتی است که از فروشندگان سایر کشورها خریداری می شود.

بیشتر بدانید:

تفسیر BOT برای یک اقتصاد

به تصور اشتباه بسیاری، تراز تجاری مثبت یا منفی لزوماً نشان دهنده اقتصاد سالم یا ضعیف نیست. اینکه یک BOT مثبت یا منفی برای یک اقتصاد مفید است به کشورهای درگیر، تصمیمات سیاست تجاری، مدت BOT مثبت یا منفی، و اندازه عدم تعادل تجاری و موارد دیگر بستگی دارد.

به‌طور خلاصه، رقم BOT به‌تنهایی نشان‌دهنده چندانی در مورد اینکه اقتصاد چقدر خوب است، ارائه نمی‌کند. اقتصاددانان عموماً موافق هستند که مازاد تجاری یا کسری تجاری ذاتاً برای اقتصاد «بد» یا «خوب» نیستند.

تراز مثبت زمانی رخ می دهد که صادرات > واردات و به عنوان مازاد تجاری از آن یاد می شود.

تراز تجاری منفی زمانی رخ می دهد که صادرات < واردات باشد و به عنوان کسری تجاری از آن یاد می شود.

تراز تجاری
تراز تجاری بین ایالات متحده و چین

کسری تجاری ایالات متحده با چین همچنان موضوعی بسیار مورد بحث در میان سیاستگذاران و دانشگاهیان است. کسری تجاری ایالات متحده طی سال‌ها به افزایش خود ادامه داده است و در جولای 2018 به بالاترین حد خود در پنج ماه گذشته رسیده است.

برای بسیاری، این موضوع ممکن است مشکل ساز به نظر برسد. با این حال، هیچ شواهد محکمی مبنی بر اینکه تراز منفی واردات/صادرات به اقتصاد ایالات متحده آسیب می رساند، وجود ندارد. در واقع، اقتصاد ایالات متحده یکی از طولانی ترین توسعه های خود را در تاریخ تجربه کرده است.

برای شرکت در دوره کاربردی اقتصاد کلام این صفحه را ببینید!
نکته های کلیدی

    تراز تجاری به تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور اشاره دارد.
    این رقم تجاری به تنهایی بینش زیادی در مورد سلامت واقعی یک اقتصاد ارائه نمی دهد. (ایالات متحده نمونه ای از کشوری با کسری تجاری طولانی مدت است اما در حال حاضر یکی از طولانی ترین توسعه های خود را در تاریخ تجربه می کند).
    یک BOT مثبت لزوماً نشان دهنده اقتصاد سالم نیست، و نه منفی لزوماً نشان دهنده اقتصاد ضعیف است.

برای آشنایی بیشتر با تراز تجاری (BOT) روی لینک زیر کلیک کنید:

https://corporatefinanceinstitute.com/resources/economics/balance-of-trade-bot/


<-CategoryName->

برچسب‌ها:

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 115
برچسب ها :

[ چهارشنبه 11 آبان 1401 ] [ 2:27 ] [ وحید ]

Swing Trading چیست؟

معاملات نوسانی یک تکنیک معاملاتی است که معامله‌گران برای خرید و فروش سهام استفاده می‌کنند، زمانی که شاخص‌ها به روند صعودی (مثبت) یا نزولی (منفی) در آینده اشاره می‌کنند که می‌تواند از یک شبه تا چند هفته متغیر باشد. معاملات Swing با هدف سرمایه گذاری در خرید و فروش پایین و اوج موقت در یک روند کلی بزرگتر است.

معامله گران از شاخص های فنی برای تعیین اینکه آیا سهام خاص دارای حرکت هستند و بهترین زمان برای خرید یا فروش استفاده می کنند. برای بهره برداری از فرصت ها، معامله گران باید به سرعت عمل کنند تا شانس خود را برای کسب سود در کوتاه مدت افزایش دهند.

بیشتر بدانید:

جنگ های تجاری
Swing Trades چگونه کار می کند

معاملات نوسانی به دنبال سرمایه گذاری بر روی "نوسانات" صعودی و نزولی در قیمت اوراق بهادار است. معامله گران امیدوارند که حرکت های کوچک را در یک روند کلی بزرگتر ثبت کنند. هدف معامله گران Swing بدست آوردن تعداد زیادی برد کوچک است که بازده قابل توجهی را به همراه دارد. برای مثال، معامله‌گران دیگر ممکن است پنج ماه منتظر بمانند تا 25 درصد سود کسب کنند، در حالی که معامله‌گران نوسانی ممکن است 5 درصد سود هفتگی داشته باشند و در بلندمدت از سود معامله‌گران دیگر فراتر بروند.

اکثر معامله گران نوسان از نمودارهای روزانه (مانند 60 دقیقه، 24 ساعت، 48 ساعت و غیره) برای انتخاب بهترین نقطه ورود یا خروج استفاده می کنند. با این حال، برخی ممکن است از نمودارهای بازه زمانی کوتاه تری مانند نمودارهای 4 ساعته یا ساعتی استفاده کنند.
معاملات نوسانی در مقابل معاملات روزانه

معاملات نوسانی و معاملات روزانه از برخی جهات مشابه به نظر می رسند. عامل اصلی متمایز کننده این دو تکنیک زمان نگه داشتن موقعیت است. در حالی که معامله گران نوسان ممکن است سهام را یک شبه تا چند هفته نگه دارند، معاملات روزانه در عرض چند دقیقه یا قبل از بسته شدن بازار بسته می شوند.

معامله گران روز موقعیت خود را یک شبه حفظ نمی کنند. اغلب به این معنی است که آنها از قرار دادن موقعیت خود در معرض خطرات ناشی از اعلامیه های خبری اجتناب می کنند. معاملات مکرر آنها منجر به هزینه های تراکنش بالاتر می شود که می تواند به طور قابل توجهی سود آنها را کاهش دهد. آنها اغلب با اهرم معامله می کنند تا سود حاصل از تغییرات کوچک قیمت را به حداکثر برسانند.

معامله گران نوسانی در معرض غیرقابل پیش بینی بودن ریسک های یک شبه هستند که ممکن است منجر به تغییرات قابل توجه قیمت شود. معامله گران نوسان می توانند به صورت دوره ای موقعیت خود را بررسی کنند و در صورت رسیدن به نقاط بحرانی اقدام کنند. برخلاف معاملات روزانه، معاملات نوسانی نیازی به نظارت مداوم ندارد زیرا معاملات برای چندین روز یا چند هفته ادامه دارند.
استراتژی های معاملاتی

معامله گران Swing می توانند از استراتژی های زیر برای جستجوی فرصت های معاملاتی عملی استفاده کنند:
1. اصلاح فیبوناچی

معامله گران می توانند از اندیکاتور اصلاح فیبوناچی برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنند. بر اساس این شاخص، آنها می توانند فرصت های معکوس بازار را پیدا کنند. سطوح اصلاحی فیبوناچی 61.8%، 38.2% و 23.6% سطوح معکوس احتمالی را نشان می دهد. یک معامله گر ممکن است زمانی وارد معامله خرید شود که قیمت در یک روند نزولی قرار دارد و به نظر می رسد در سطح اصلاحی 61.8 درصد از بالاترین سطح قبلی خود حمایت پیدا کند.
2. تجارت خط T

معامله گران از خط T در نمودار برای تصمیم گیری در مورد بهترین زمان برای ورود یا خروج از معامله استفاده می کنند. هنگامی که یک اوراق بهادار در بالای خط T بسته می شود، نشان دهنده آن است که قیمت همچنان در حال افزایش است. هنگامی که اوراق بهادار زیر خط T بسته می شود، نشان دهنده آن است که قیمت به کاهش ادامه خواهد داد.
3. شمعدان ژاپنی

اکثر معامله گران ترجیح می دهند از نمودارهای شمعدانی ژاپنی استفاده کنند زیرا درک و تفسیر آنها آسان تر است. معامله گران از الگوهای شمعدانی خاصی برای شناسایی فرصت های معاملاتی استفاده می کنند.

برای آشنایی بیشتر با تجارت نوسانی روی لینک زیر کلیک کنید:

https://corporatefinanceinstitute.com/resources/equities/swing-trading/


<-CategoryName->

برچسب‌ها:

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 114
برچسب ها :

[ چهارشنبه 11 آبان 1401 ] [ 1:52 ] [ وحید ]

جنگ تجاری چیست؟

جنگ تجاری یک درگیری اقتصادی بین کشورهاست. این منجر به تحمیل سیاست های حمایتی تجاری هر دو کشور در قالب موانع تجاری علیه یکدیگر می شود. این موانع را می‌توان به روش‌های مختلفی از جمله تعرفه‌ها، سهمیه واردات، یارانه‌های داخلی، کاهش ارزش پول و تحریم اعمال کرد. از آنجایی که هر کشور یک مانع تجاری ایجاد می کند، کشور دیگر با سیاست دیگری مقابله به مثل خواهد کرد. این مفهوم "جنگ" را ایجاد می کند.

جنگ‌های تجاری اغلب زمانی شروع می‌شوند که دولت یک کشور معتقد است که کشور دیگری در حال انجام اقدامات تجاری ناعادلانه است که به بازارهای کشور اول آسیب می‌زند. در تلاش برای محافظت از صنعت داخلی خود یا ایجاد شغل، ممکن است یک مانع تجاری مانند تعرفه بر یک محصول کلیدی وارداتی از کشور دیگر اعمال کنند. ممکن است کشور دیگر تلافی کند و این نبرد به یک جنگ تجاری تبدیل شود.

بیشتر بدانید:

خلاصه سریع

    جنگ تجاری یک درگیری اقتصادی بین کشورها است که شامل اجرای سیاست های حمایتی در قالب موانع تجاری است
    موانع تجاری مورد استفاده در جنگ های تجاری شامل تعرفه ها، سهمیه واردات، یارانه های داخلی، کاهش ارزش پول و تحریم است.
    در کوتاه مدت، موانع تجاری می توانند از صنایع محافظت کنند. با این حال، در بلندمدت، معمولاً برای اقتصاد به طور کلی منفی می شوند

جنگ های تجاری چگونه انجام می شود؟

جنگ های تجاری با استفاده از موانع تجاری انجام می شود که می تواند به اشکال مختلف ارائه شود. اگرچه این موانع را می توان به روش های مختلف تحمیل کرد، اما نتیجه به طور کلی یکسان است. هدف این موانع تجاری کاهش تعداد واردات از کشوری است که با آن در حال جنگ هستید، یا حداقل گرانی محصولات آن کشور است. برخی از تاکتیک های رایج جنگ تجاری به شرح زیر است:
تعرفه شماره 1

تعرفه ها یکی از رایج ترین سیاست های حمایتی تجاری است. این شامل مالیات بر محصولاتی است که وارد می شوند. تعرفه ها منجر به افزایش هزینه برای کالاهای وارداتی و همچنین ایجاد درآمد برای دولت می شود. ایده پشت استفاده از تعرفه ها به عنوان یک سیاست حمایتی این است که تولیدکنندگان داخلی کالاهای مشمول مالیات از کاهش رقابت با کالاهای خارجی منتفع شوند. جنگ های تجاری که به طور خاص شامل تعرفه هستند، گاهی اوقات به عنوان جنگ عوارض یا جنگ گمرکی شناخته می شوند.

برای یادگیری استراتژی فارکس موفق این مطلب را بخوانید!
شماره 2 سهمیه واردات

سهمیه واردات محدودیتی در تجارت است که محدودیتی را برای مقدار کالای مشخص قابل واردات تعیین می کند. برخلاف تعرفه ها، سهمیه ها برای دولت درآمد ایجاد نمی کنند. سهمیه بندی یک محصول خاص، رقابت تولیدکنندگان داخلی با تولیدکنندگان خارجی را کاهش می دهد. این سهمیه برای حمایت از این تولیدکنندگان داخلی تعیین شده است.
شماره 3 یارانه داخلی

ایده پشت یارانه های داخلی این است که با استفاده از آنها، دولت بتواند تولیدکنندگان داخلی را قادر به کاهش قیمت کالاهای داخلی کند. این امر توانایی تجارت داخلی را برای رقابت با بازارهای خارجی از نظر قیمت افزایش می دهد. نتیجه کاهش هزینه ها برای تولیدکنندگان داخلی، بازدارندگی واردات و افزایش صادرات است. یارانه های داخلی به ویژه زمانی موثر است که در کشورها یا صنایعی که سطح صادرات بالایی دارند استفاده شود.
شماره 4 کاهش ارزش پول

کاهش ارزش پول داخلی نسبت به ارز خارجی نیز می تواند به عنوان یک تاکتیک جنگ تجاری مورد استفاده قرار گیرد. با کاهش نرخ ارز، صادرات داخلی در سایر کشورها رقابتی تر می شود. در عین حال، واردات از کشورهای دیگر نسبتاً گرانتر شده و در بازار داخلی کمتر رقابتی می شود.

شماره 5 تحریم ها

تحریم یک سیاست افراطی است که به طور رسمی تجارت یک کالای خاص با یک کشور خاص را ممنوع می کند. این می تواند برای ممنوعیت کامل واردات و/یا صادرات یا محدود کردن فعالیت تجاری کالا استفاده شود. وقتی این سیاست اجرا می شود، معمولاً به عنوان یک اعتراض است.
تأثیرات جنگ تجاری بر اقتصاد چیست؟

اثرات جنگ های تجاری بر اقتصاد را می توان به کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم کرد. در کوتاه مدت، تحمیل موانع تجاری به طور کلی به هدف حمایت از مشاغل داخلی دست خواهد یافت. با این حال، در یک جنگ تجاری، کشور مقابل با تحمیل سیاست های حمایت گرایانه خود مقابله به مثل خواهد کرد. آنچه اغلب اتفاق می‌افتد این است که کسب‌وکارهای داخلی تحت حمایت می‌توانند از سیاست‌های اعمال‌شده بهره ببرند، اما بسیاری از کسب‌وکارهای دیگر در نهایت رنج می‌برند زیرا کشور خارجی موانعی را بر روی کالاهای دیگر ایجاد می‌کند.

اقتصاددانان عموماً موافقند که در درازمدت، جنگ های تجاری به اقتصاد آسیب می رساند، تولید ناخالص داخلی را کاهش می دهد و به طور کلی باعث می شود کشور رقابتی در بازار بین المللی کمتر شود. ایده پشت این مفهوم مزیت نسبی است. وقتی دولت واردات محصولات را پرهزینه تر می کند، برخی از این هزینه های بالاتر به مصرف کننده منتقل می شود. حتی اگر صنایع داخلی تحت حمایت رقابت کمتری داشته باشند، با هزینه کمتری نسبت به قبل از اجرای سیاست حمایتی تولید نمی کنند. این هزینه ناکارآمد بیشتر برای مصرف کنندگان محصول منجر به مصرف کمتر و در کل کندی اقتصاد می شود. در دراز مدت، این در واقع می تواند منجر به ایجاد مشاغل کمتر در مجموع شود.
آیا جنگ های تجاری خوب هستند یا بد؟

جنگ های تجاری و اجرای موانع تجاری دارای مزایا و معایبی هستند. همانطور که در بالا ذکر شد، در کوتاه مدت می توان از آن برای حفاظت از صنایع داخلی استفاده کرد. این می تواند به ویژه در حفاظت از صنایع کوچک یا در حال رشد نوزاد مفید باشد. سیاست‌های حمایت‌گرا در این مورد می‌تواند به این صنایع که قادر به رقابت با تولیدکنندگان خارجی نیستند، اما ممکن است پتانسیل مهمی برای تولید داخلی آینده داشته باشند، کمک کند. از این چشم انداز کوتاه مدت، سیاست های حمایتی همچنین می تواند تقاضای داخلی را افزایش دهد، کسری تجاری را کاهش دهد و رشد شغل را افزایش دهد.

با این حال، جنگ های تجاری در یک دوره زمانی طولانی، به طور کلی منفی تلقی می شوند. این بیشتر به دلیل هزینه های بالاتر و کاهش مصرف است. جنگ های تجاری علاوه بر ایجاد ناکارآمدی در بازار، می تواند صنایع را نیز کم رقابت کند. با کاهش رقابت در هر دو کشور، صنایع نیاز کمتری به نوآوری احساس می‌کنند و بنابراین فناوری‌های تولید می‌توانند دچار رکود شوند.

برای آشنایی بیشتر با جنگ های تجاری روی لینک زیر کلیک کنید:

https://corporatefinanceinstitute.com/resources/economics/trade-wars/


<-CategoryName->

برچسب‌ها:

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 102
برچسب ها :

[ چهارشنبه 11 آبان 1401 ] [ 1:43 ] [ وحید ]

کانال تجاری چیست؟

کانال معاملاتی یک الگوی نموداری است که توسط دو خط موازی مرز مقاومت و حمایت برجسته شده است که در آن یک اوراق بهادار در طول یک دوره معامله می‌کند. در کانال معاملاتی معتبر روند صعودی، فرصت خرید در روند صعودی با جهش های بعدی از سطح حمایت در نقطه ای که قیمت حداقل دو بار سطح حمایت را لمس می کند نشان داده می شود.

همین امر در مورد کانال معاملاتی روند نزولی نیز صادق است که در آن حرکت بعدی قیمت از سطح مقاومت به نقطه‌ای تغییر می‌کند که قیمت حداقل دو بار به سطح مقاومت می‌رسد تا به معامله‌گران اجازه فروش بدهد.

بیشتر بدانید:

خلاصه

    یک کانال معاملاتی با استفاده از خطوط موازی که کف قیمت (حمایت) و سقف قیمت (مقاومت) را دنبال می کنند ترسیم می شود.
    با یک کانال معاملاتی، معامله گران هوشمند سهام را در خط مقاومت بالایی می فروشند، سهام را در خطوط روند موازی نگه می دارند و در خطوط حمایت پایین تر سهام می خرند.
    تحلیلگران فنی برای اطلاعات به کانال‌های معاملاتی تکیه می‌کنند تا هم تحلیل‌های بلندمدت و هم تصمیمات تجاری را هدایت کنند.

آشنایی با کانال های معاملاتی

کانال های معاملاتی مفید هستند زیرا خطوط حمایت و مقاومت را به صورت گرافیکی برجسته می کنند. معامله گران فنی اغلب از کانال های معاملاتی برای ارزیابی خرید یا فروش موقعیت های خود استفاده می کنند. معامله گران همچنین از کانال ها برای ارزیابی نوسانات موجود در بازار استفاده می کنند.

سطح مقاومت بالا در کانال معاملاتی روند صعودی فرصت فروش سهام را نشان می دهد، در حالی که خطوط حمایت نزولی فرصتی برای خرید اوراق بهادار را نشان می دهد. با استفاده از کانال‌های معاملاتی، تحلیلگران فنی می‌توانند الگوهای مختلف را در یک کانال دنبال کنند تا حرکت‌های کوتاه‌مدت قیمت را شناسایی کنند و بینش‌هایی را برای تحلیل‌های بلندمدت و استراتژی‌های معاملاتی ترسیم کنند.

یک کانال معاملاتی با استفاده از خطوط روند موازی شناسایی شده و بر روی نمودار سری قیمت اوراق بهادار رسم می شود. از نظر تئوری، معامله گران معتقدند که قیمت های بازار در یک کانال معاملاتی باقی می ماند. آنها قصد دارند در کانال معاملاتی تعیین شده در سطوح بالاتر خرید کنند و در سطوح پایین تر بفروشند. اگرچه معاملات دامنه معمولاً برای سرمایه گذاران خوب است، اما شکست کانال زمانی رخ می دهد که فرصت بزرگتری ارائه شود.
انواع کانال های معاملاتی
1. کانال ترند

در کانال های روند، سری قیمت یک اوراق بهادار، خطوط روند تعریف شده را نشان می دهد که در خطوط حمایت و مقاومت شیب دارند. کانال‌های روند برای معامله‌گران بلندمدت جذاب نیستند، زیرا ورودی‌های آن‌ها نشان‌دهنده معاملات واضح ضد روند هستند که نمی‌توانند از طریق معکوس‌ها جریان داشته باشند.

فعالیت کانال های روند به چرخه روند اوراق بهادار بستگی دارد. چرخه‌های روند معمولاً در میان شکاف‌های خستگی، شکاف‌های فرار و شکاف‌های شکست گسترش می‌یابند. اساساً، کانال های روند، زمانی که بر روی یک نمودار رسم می شوند، می توانند صعودی، مسطح یا نزولی باشند.
2. کانال تخت

نوع مسطح کانال روند زمانی تشکیل می شود که شیب خطوط روند صفر باشد. آنها معمولاً به عنوان یک حرکت جانبی قیمت بازار بدون روند نزولی یا صعودی نشان داده می شوند.

3. کانال صعودی

نوع کانال روند صعودی توسط دو خط موازی شیب دار با شیب مثبت در سطوح حمایت و مقاومت تشکیل می شود. کانال صعودی یک روند صعودی را در نمودار سری قیمت نشان می دهد.
4. کانال نزولی

ویژگی های یک کانال نزولی دو خط روند شیبدار منفی در نقطه حمایت یا خطوط مقاومت است. به این ترتیب، کانال معاملاتی روند نزولی را نشان می دهد.
5. کانال پاکت نامه

کانال‌های معاملاتی پاکت، حرکات طولانی‌مدت قیمت را در نظر می‌گیرند و برای معامله‌گرانی که به دنبال تمدید اقامت خود در بازار هستند، مفید هستند. خطوط روند مورد استفاده برای ترسیم کانال های پاکت به صورت آماری تعیین می شوند. برخی از متداول ترین کانال های پاکت نامه استفاده می شود کانال Donchian و باند Bollinger.
6. کانال دونچیان

خطوط روند در کانال های Donchian از قیمت های بالا و پایین ناشی می شوند. در عین حال، در ترسیم خط روند مقاومت از مقدار بالای یک دوره از پیش تعیین شده (n) استفاده می شود.

از سوی دیگر، خط پشتیبانی از پایین بودن امنیت در یک دوره از پیش تعیین شده ناشی می شود. ایجاد کانال های Donchian مستلزم استفاده از دوره های مختلف است که در آن مقاومت ها و خطوط روند پس از 21 روز ارجاع داده می شوند.
شاخص های یک کانال معاملاتی

در معاملات کانالی، زمانی که قیمت سهام به یک سطح مقاومت می رسد، معامله گر یک موقعیت خرید یا در عوض، یک موقعیت فروش باز می کند. توضیح تئوری پشت این استراتژی این است که قیمت سهام با رسیدن به سطح مقاومت و بالعکس در هنگام رسیدن به سطح حمایت به کانال بازمی گردد.

استراتژی معاملاتی تنها در صورتی دنبال می‌شود که قیمت از سطح مقاومت یا زیر سطوح حمایت عبور نکند. اگر قیمت شرایط را نقض کند، در عوض نشان دهنده یک روند حرکتی یا یک الگوی شکست است.

بنابراین، استراتژی کانال معاملاتی مبتنی بر این مفهوم است که انتظار می‌رود قیمت سهام در محدوده‌ای معامله شود. با توجه به احتمال وقوع شکست، در هنگام استفاده از کانال های روند، به دقت لازم نیاز است. الگوهای روند همیشه در بازارهای مالی قابل پیش بینی نیستند، بنابراین کسب حداکثر سود با استفاده از این استراتژی معاملاتی دشوار است.

برای آشنایی بیشتر با کانال معاملاتی روی لینک زیر کلیک کنید:

https://corporatefinanceinstitute.com/resources/wealth-management/trading-channel/


<-CategoryName->

برچسب‌ها:

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 116
برچسب ها :

[ چهارشنبه 11 آبان 1401 ] [ 1:39 ] [ وحید ]

میز معاملاتی چیست؟

میز معاملات مکانی فیزیکی است که معاملات خرید و فروش اوراق بهادار در آن انجام می شود. بسته به نوع موسسه مالی، میز معاملات ممکن است توسط معامله‌گرانی که برای حساب اختصاصی خودشان معامله می‌کنند، کارگزارانی که به‌عنوان نمایندگانی که خریداران و فروشندگان را مطابقت می‌دهند، یا ترکیبی از هر دو پر شود.

میزهای معاملاتی در اکثر شرکت‌های مالی یافت می‌شوند که در تسهیل اجرای معاملات در بازارهایی مانند سهام، اوراق بهادار با درآمد ثابت، آتی، کالاها و ارزها مشارکت دارند. این تسهیلات برای تامین نقدینگی بازار بسیار مهم است.

میز معاملاتی ممکن است به عنوان میز معاملات نیز شناخته شود.

بیشتر بدانید:

علامت تجاری
نکته های کلیدی

    میز معاملاتی یک فضای تعیین شده در یک شرکت مالی است که در آن فعالیت تجاری انجام می شود.
    میزهای معاملاتی توسط افراد حرفه ای اشغال می شوند، از معامله گران اختصاصی گرفته تا کارگزاران فقط نمایندگی.
    میزهای معاملاتی معمولاً بر اساس کلاس دارایی یا انواع اوراق بهادار تقسیم می شوند، مانند مواردی که در سهام، درآمد ثابت، فارکس، کالاها و/یا مشتقات تخصص دارند.

آشنایی با میزهای معاملاتی

معامله گرانی که در بازارهای مالی فعالیت می کنند معمولاً در اتاقی به نام اتاق معاملات یا اتاق معاملات همگرا می شوند. طبقه تجاری از میزهایی تشکیل شده است که فضای باز بزرگی را به اشتراک می گذارند. هر میز که به طور رسمی میز معاملات نامیده می شود، در یک نوع امنیتی یا بخش بازار تخصص دارد. میزهای معاملاتی جایی هستند که خرید و فروش اوراق بهادار در یک موسسه مالی انجام می شود.

قبل از دهه 1970، بسیاری از بانک ها تجارت بازار سرمایه خود را به بخش های مختلف در چندین منطقه تقسیم کردند. این موسسات در دهه 1970 و پس از راه اندازی NASDAQ، شروع به ادغام این بخش ها کردند، که همه شرکت های سرمایه گذاری را ملزم به داشتن میز معاملات سهام می کرد.1 امروزه، بسیاری از مدیران دارایی، میزهای تجاری خود را به این موسسات بزرگتر برون سپاری می کنند.

میزهای معاملاتی توسط معامله گران دارای مجوز اداره می شوند که در یک نوع سرمایه گذاری خاص، مانند سهام یا کالاها تخصص دارند. این معامله گران در درجه اول از سیستم های تجارت الکترونیک و سازندگان بازار برای شناسایی بهترین قیمت ها برای مشتریان خود استفاده می کنند.

پرسنل میزهای معاملاتی سفارشات مشتریان را از میز فروش دریافت می کنند که وظیفه ارائه ایده های معاملاتی به سرمایه گذاران نهادی و با ارزش خالص بالا را بر عهده دارد. علاوه بر فعالیت‌های تجاری، میزهای معاملاتی همچنین به مشتریان در ساختاربندی محصولات مالی، تماشای فرصت‌ها یا حمایت از قراردادهای بین شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران کمک می‌کنند.

برای آشنایی بیشتر با میز معامله روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.investopedia.com/terms/t/tradingdesk.asp
نحوه کار میزهای معاملاتی

میزهای معاملاتی با دریافت کمیسیون از معاملاتی که انجام می دهند درآمد ایجاد می کنند. به عنوان مثال، یک صندوق تامینی ممکن است از طریق یک میز معاملات سهام در یک بانک سرمایه گذاری معامله کند و برای هر معامله کارمزد متوسطی بپردازد. در برخی موارد، کارگزاران ممکن است با قرار دادن طرف مقابل برای معاملات مشتری خود، میز معاملاتی خود را اداره کنند. این معاملات ممکن است هرگز به بازار بین بانکی نرسند و ممکن است در محدوده استخر نقدینگی خود کارگزار باقی بمانند.

بسته به اوراق بهادار مورد معامله، انواع مختلفی از میزهای معاملاتی وجود دارد. اغلب اوقات، این میزها از هم جدا هستند و ممکن است در صرافی های مرکزی خاصی قرار بگیرند.
انواع میز معاملاتی

برخی از میزهای معاملاتی رایج عبارتند از:

    میزهای معاملات سهام همه چیز از معاملات سهام گرفته تا معاملات گزینه های عجیب و غریب را انجام می دهند.
    میزهای معاملات با درآمد ثابت اوراق قرضه دولتی، اوراق قرضه شرکتی، و سایر اوراق قرضه و ابزارهای مشابه اوراق قرضه را که بازدهی دارند، مدیریت می کنند.
    میزهای معاملات ارزی با ایفای نقش به عنوان بازارگردان، تجارت جفت ارز را تسهیل می کنند. آنها همچنین می توانند در فعالیت های تجاری اختصاصی شرکت کنند.
    میزهای معاملات کالا بر روی محصولات کشاورزی، فلزات و سایر کالاها مانند نفت خام، طلا و قهوه متمرکز هستند.
    میزهای معاملاتی مشتقه در اوراق مشتقه مانند اختیار معامله، آتی، فوروارد و سوآپ تخصص دارند.

برای آشنایی بیشتر با فارکس این مقاله را بخوانید!


<-CategoryName->

برچسب‌ها:

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 127
برچسب ها : j[hvj,

[ چهارشنبه 27 مهر 1401 ] [ 2:50 ] [ وحید ]

یک نشان بازرگانی به چه معنی است؟

اصطلاح علامت تجاری به علامت، عبارت، کلمه یا نماد قابل تشخیصی اطلاق می شود که نشان دهنده یک محصول خاص است و از نظر قانونی آن را از سایر محصولات در نوع خود متمایز می کند. یک علامت تجاری منحصراً یک محصول را به عنوان متعلق به یک شرکت خاص شناسایی می کند و مالکیت شرکت بر نام تجاری را به رسمیت می شناسد. علائم تجاری معمولاً نوعی مالکیت معنوی در نظر گرفته می شوند و ممکن است ثبت شوند یا نشوند.
نکته های کلیدی

    علامت تجاری نماد، عبارت یا کلمه ای است که به راحتی قابل تشخیص است و محصول خاصی را نشان می دهد.
    از نظر قانونی یک محصول یا خدمات را از سایر محصولات در نوع خود متمایز می کند و مالکیت شرکت مبدا بر نام تجاری را به رسمیت می شناسد.
    علائم تجاری ممکن است ثبت شوند یا نشوند و به ترتیب با نمادهای ® و ™ مشخص می شوند.
    اگرچه علائم تجاری منقضی نمی شوند، مالک باید به طور منظم از آن استفاده کند تا از حمایت های مرتبط با آنها برخوردار شود.

بیشتر بدانید:

درک علائم تجاری

علائم تجاری نه تنها به تمایز محصولات در سیستم های قانونی و تجاری کمک می کند - بلکه به همان میزان قابل توجهی - با مصرف کنندگان. آنها برای شناسایی و محافظت از کلمات و عناصر طراحی که منبع، مالک یا توسعه دهنده یک محصول یا خدمات را شناسایی می کنند، استفاده می شوند. آنها می توانند آرم های شرکت، شعارها، باندها یا نام تجاری یک محصول باشند. مشابه یک علامت تجاری، یک علامت خدمات به جای یک محصول، منبع خدمات را شناسایی و متمایز می کند، و اصطلاح علامت تجاری اغلب برای اشاره به علائم تجاری و علائم خدمات استفاده می شود.

استفاده از یک علامت تجاری، دیگران را از استفاده از محصولات یا خدمات یک شرکت یا فرد بدون اجازه آنها باز می دارد. آنها همچنین هرگونه علامتی را که احتمال اشتباه گرفتن با علامت موجود را دارد ممنوع می کنند. این بدان معناست که یک کسب‌وکار نمی‌تواند از نماد یا نام تجاری استفاده کند، اگر به نظر شبیه یا شبیه به نظر برسد، یا معنایی مشابه با نمادی داشته باشد که قبلاً در کتاب وجود دارد - به خصوص اگر محصولات یا خدمات مرتبط باشند. به عنوان مثال، یک شرکت نوشابه به طور قانونی نمی تواند از نمادی شبیه به کوکاکولا استفاده کند و نمی تواند از نامی مانند کوکاکولا استفاده کند.

یک علامت تجاری برای جلوگیری از استفاده دیگران از آن یا یک علامت گیج کننده مشابه، نیازی به ثبت برای مالک ندارد.

علائم تجاری در ایالات متحده از طریق اداره ثبت اختراع و علائم تجاری ایالات متحده (USPTO) به ثبت می رسند و با نماد ® شناسایی می شوند. علائم تجاری ثبت نشده را می توان با نماد ™ تشخیص داد. با استفاده از این نماد، کاربر علامت تجاری نشان می دهد که از قانون مشترک برای محافظت از منافع خود استفاده می کند

قوانین حاکم بر علائم تجاری هرگز منقضی نمی شوند. این بدان معناست که دارنده آن حق علامت تجاری را در طول عمر محصول یا خدمات دارد. اما استثنائات خاصی وجود دارد. کاربر ملزم به استفاده مستمر و قانونی از علامت تجاری به منظور استفاده از قوانین علامت تجاری است. بنابراین یک شرکت یا فرد باید به طور منظم محصولی با یک علامت تجاری خاص را تولید، تولید، بازاریابی و فروش کند تا قانون علامت تجاری قابل اجرا باشد. این کار را می توان هر پنج سال یک بار با ارسال یک اعلامیه بخش 8 از طریق USPTO انجام داد. عدم ثبت این می تواند منجر به از دست دادن ثبت نام شود.
ملاحظات خاص

علائم تجاری قابل خرید و فروش هستند. به عنوان مثال، نایک (NKE) لوگوی فوری Swoosh را در سال 1971 از یک دانشجوی هنرهای گرافیک به قیمت یک بار 35 دلار خریداری کرد. علائم تجاری همچنین می توانند برای مدت زمان توافق شده یا تحت شرایط خاصی به شرکت های دیگر مجوز داده شوند که می تواند منجر به برندهای متقاطع شود. برای مثال، ارتباط لگو با برخی از فرنچایزهای فیلم را در نظر بگیرید. این شرکت خصوصی به بسیاری از برندهای فرعی معروف مانند جنگ ستارگان و دی سی کامیکس مجوز تولید نسخه های لگو محصولات محبوب را می دهد.

همانطور که در بالا ذکر شد، علائم تجاری نیز به عنوان روشی موثر برای بازاریابی نام های تجاری استفاده می شود. در واقع، قدرت برندسازی در کسب و کار حیاتی است و می تواند حجم ها را پر کند و استفاده از برندها در بازاریابی افسانه ای است. برخی از برندها، مانند کلینکس، آنقدر برجسته هستند و آنقدر هویت برند موفقی دارند که تقریباً جایگزین اسمی شده اند که کلمه اصلی کالا یا خدمات است، مانند درخواست یک کلینکس به جای دستمال کاغذی. کیمبرلی کلارک (KMB) صاحب علامت تجاری Kleenex است و این برند را در سال 1924 به عنوان دستمال یکبار مصرف برای پاک کردن لوازم آرایش راه اندازی کرد. در سال 1930، این شرکت دوباره این برند را راه اندازی کرد - این بار به عنوان جایگزینی برای دستمال. از آن زمان، کلینکس شماره یک فروش دستمال کاغذی صورت در جهان بوده است

به طور مشابه، ما معمولاً درخواست "بانداژ خود چسب با آستر نخی استریل" نمی کنیم، اما بیشتر برای درخواست چسب زخم مناسب هستیم. غول کالاهای مصرفی و داروسازی جانسون اند جانسون (JNJ) از اوایل سال 1887 شروع به ساخت پانسمان های گاز استریل کرد. اما تا سال 1920 بود که این شرکت باند چسب BAND-AID® خود را راه اندازی کرد. یک خریدار پنبه برای جانسون و جانسون، ارل دیکسون، چسب زخم را اختراع کرد:

همسر دیکسون مستعد بریدن انگشتانش در آشپزخانه بود. بنابراین، دیکسون بانداژی را می خواست که همسرش بتواند به راحتی آن را اعمال کند. او دو محصول اولیه شرکت (نوار چسب و گاز) را با قرار دادن یک نوار گاز در وسط یک تکه نوار جراحی طولانی که با پارچه پوشانده بود، ترکیب کرد تا چسب نچسبد. سپس همسرش می‌توانست زخم‌هایش را با تکه‌ای بریده شده از نوار و گاز پانسمان کند. دیکسون این اختراع را به رئیس خود نشان داد و او به رئیس شرکت جیمز وود جانسون گفت و محصول جدیدی متولد شد.

علامت تجاری در مقابل حق ثبت اختراع در مقابل حق چاپ

علائم تجاری به طور مشخص با حق ثبت اختراع و حق چاپ متفاوت است. حق اختراع، طراحی، فرآیند و حقوق اختراع یک قطعه دارایی را به مخترع آن اعطا می کند. برای ثبت نام، مخترع باید خود از طریق USPTO اختراع -طراحی و فرآیند- را به طور کامل افشا کند. این امر به مخترع محافظت کامل از محصول یا خدمات مورد نظر را برای مدت معینی - معمولاً 20 سال - می دهد. هرکسی می تواند از اختراع با تولید، بازاریابی و فروش آن پس از انقضای حق اختراع استفاده کند.8 این امر در صنعت داروسازی رایج است. یک شرکت دارویی که یک دارو را ثبت اختراع می‌کند، قبل از اینکه شرکت‌های دیگر بتوانند مارک‌های ژنریک را به عموم عرضه کنند، برای مدت معینی حقوق انحصاری روی آن دارد.

از سوی دیگر، کپی‌رایت از صاحبان مالکیت معنوی حمایت می‌کند تا به طور قانونی از آن کپی کنند. مالکان حق نسخه‌برداری و کسانی که دارای اختیار هستند می‌توانند منحصراً اثر مرتبط را برای منفعت پولی برای یک دوره زمانی خاص بازتولید کنند - معمولاً تا 70 سال پس از آن. مرگ آنها.11 نرم افزار، هنر، فیلم، موسیقی و طرح ها تنها نمونه هایی از آثاری هستند که تحت پوشش حق چاپ هستند. با این حال، نام های تجاری، شعارها و آرم ها پوشش داده نمی شوند. برای دریافت حق نسخه برداری و جلوگیری از نقض حق نسخه برداری، پرونده کننده باید با دفتر حق نسخه برداری ایالات متحده درخواست دهد.

برای آشنایی بیشتر با علائم تجاری روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.investopedia.com/terms/t/trademark.asp


<-CategoryName->

برچسب‌ها:

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 110
برچسب ها : تجارت,

[ چهارشنبه 27 مهر 1401 ] [ 2:01 ] [ وحید ]

ریسک پیش فرض چیست؟

ریسک پیش‌فرض ریسکی است که وام‌دهنده در شرایطی که وام‌گیرنده قادر به پرداخت‌های لازم برای تعهدات بدهی خود نباشد، متحمل می‌شود. وام دهندگان و سرمایه گذاران تقریباً در تمام اشکال تمدید اعتبار در معرض خطر نکول قرار دارند. سطح بالاتر ریسک نکول منجر به بازده مورد نیاز بالاتر و به نوبه خود نرخ بهره بالاتر می شود.
نکته های کلیدی

    ریسک پیش‌فرض ریسکی است که وام‌دهنده در شرایطی که وام‌گیرنده قادر به پرداخت بدهی مورد نیاز نباشد، متحمل می‌شود.
    یک رقم جریان نقدی آزاد که نزدیک به صفر یا منفی است، می تواند نشان دهنده ریسک نکول بالاتر باشد.
    ریسک پیش‌فرض را می‌توان با استفاده از امتیازات FICO برای اعتبار مصرف‌کننده و رتبه‌بندی اعتباری برای مسائل بدهی شرکت‌ها و دولت اندازه‌گیری کرد.
    آژانس های رتبه بندی رتبه های اعتباری شرکت ها و بدهی ها را به درجه سرمایه گذاری یا غیر سرمایه گذاری تقسیم می کنند.

بیشتر بدانید:

درک ریسک پیش فرض

هر زمان که وام دهنده به وام گیرنده اعتبار می دهد، این احتمال وجود دارد که مبلغ وام بازپرداخت نشود. اندازه گیری که به این احتمال نگاه می کند، ریسک پیش فرض است. ریسک نکول تنها شامل افرادی نمی‌شود که پول قرض می‌دهند، بلکه برای شرکت‌هایی که اوراق قرضه منتشر می‌کنند و به دلیل محدودیت‌های مالی، قادر به پرداخت سود آن اوراق نیستند. هر زمان که یک وام دهنده اعتبار را تمدید کند، محاسبه ریسک نکول وام گیرنده به عنوان بخشی از استراتژی مدیریت ریسک آن بسیار مهم است. هر زمان که یک سرمایه گذار در حال ارزیابی یک سرمایه گذاری است، تعیین سلامت مالی یک شرکت در اندازه گیری ریسک سرمایه گذاری بسیار مهم است.

ریسک نکول می تواند در نتیجه تغییرات اقتصادی گسترده تر یا تغییرات در وضعیت مالی شرکت تغییر کند. رکود اقتصادی می تواند بر درآمدها و درآمدهای بسیاری از شرکت ها تأثیر بگذارد و بر توانایی آنها برای پرداخت سود بدهی و در نهایت بازپرداخت خود بدهی تأثیر بگذارد. شرکت‌ها ممکن است با عواملی مانند افزایش رقابت و قدرت قیمت‌گذاری پایین‌تر مواجه شوند که در نتیجه تاثیرات مالی مشابهی را به همراه خواهد داشت. واحدها باید درآمد خالص و جریان نقدی کافی برای کاهش ریسک نکول ایجاد کنند.

ریسک پیش‌فرض را می‌توان با استفاده از ابزارهای اندازه‌گیری استاندارد، از جمله امتیازات FICO برای اعتبار مصرف‌کننده، و رتبه‌بندی اعتباری برای مسائل بدهی شرکت‌ها و دولت سنجید. رتبه‌بندی اعتباری برای مسائل بدهی توسط سازمان‌های رتبه‌بندی آماری ملی (NRSROs)، مانند استاندارد اند پورز (S&P)، مودی و رتبه‌بندی Fitch ارائه می‌شود.
تعیین ریسک پیش فرض

وام دهندگان عموماً صورت های مالی شرکت را بررسی می کنند و از چندین نسبت مالی برای تعیین احتمال بازپرداخت بدهی استفاده می کنند. جریان نقدی آزاد وجه نقدی است که پس از سرمایه‌گذاری مجدد شرکت در خود ایجاد می‌شود و با کسر مخارج سرمایه‌ای از جریان نقدی عملیاتی محاسبه می‌شود. جریان نقدی رایگان برای مواردی مانند پرداخت بدهی و سود سهام استفاده می شود. یک رقم جریان نقد آزاد که نزدیک به صفر یا منفی است، نشان می دهد که شرکت ممکن است در تولید وجه نقد لازم برای انجام پرداخت های وعده داده شده دچار مشکل باشد. این می تواند نشان دهنده ریسک پیش فرض بالاتر باشد.

نسبت پوشش بهره نسبتی است که می تواند به تعیین ریسک نکول کمک کند. نسبت پوشش بهره با تقسیم سود شرکت قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر پرداخت‌های دوره‌ای بهره بدهی محاسبه می‌شود. نسبت بالاتر نشان می دهد که درآمد کافی برای پوشش پرداخت های بهره وجود دارد. این می تواند نشان دهنده ریسک پیش فرض کمتر باشد.

معیار فوق منعکس کننده درجه بالایی از محافظه کاری است که منعکس کننده هزینه های غیر نقدی مانند استهلاک و استهلاک است. برای ارزیابی پوشش صرفاً بر اساس معاملات نقدی، نسبت پوشش بهره را می‌توان با تقسیم سود قبل از بهره، مالیات، استهلاک و استهلاک (EBITDA) بر پرداخت‌های دوره‌ای بهره بدهی محاسبه کرد.

برای آشنایی بیشتر با خطر پیشفرض روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.investopedia.com/terms/d/defaultrisk.asp

انواع ریسک پیش فرض

آژانس‌های رتبه‌بندی شرکت‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها را برای کمک به سنجش ریسک پیش‌فرض ارزیابی می‌کنند. امتیازهای اعتباری ایجاد شده توسط آژانس های رتبه بندی را می توان به دو دسته طبقه بندی کرد: درجه سرمایه گذاری و درجه غیر سرمایه گذاری (یا ناخواسته). بدهی های درجه سرمایه گذاری دارای ریسک نکول پایینی در نظر گرفته می شود و عموماً سرمایه گذاران بیشتر به دنبال آن هستند. برعکس، بدهی با درجه غیرسرمایه‌گذاری بازدهی بالاتری نسبت به اوراق قرضه امن‌تر ارائه می‌دهد، اما احتمال نکول به میزان قابل‌توجهی نیز با آن همراه است.

در حالی که مقیاس های درجه بندی مورد استفاده توسط آژانس های رتبه بندی کمی متفاوت است، اکثر بدهی ها به طور مشابه درجه بندی می شوند. هر انتشار اوراقی که توسط S&P رتبه AAA، AA، A یا BBB داده شود، درجه سرمایه گذاری در نظر گرفته می شود. هر چیزی که دارای رتبه BB و کمتر باشد، درجه غیرسرمایه‌گذاری در نظر گرفته می‌شود.

برای یادگیری استراتژی فارکس موفق اینجا کلیک کنید!


<-CategoryName->

برچسب‌ها:

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 113
برچسب ها : تریدر,

[ چهارشنبه 27 مهر 1401 ] [ 1:35 ] [ وحید ]

مشاور تجارت کالا (CTA) چیست؟

مشاور معاملات کالا (CTA) یک فرد یا شرکتی است که مشاوره شخصی در مورد خرید و فروش قراردادهای آتی، اختیار معامله در معاملات آتی، و خرده فروشی قراردادهای فارکس خارج از بورس یا سوآپ ارائه می دهد.

مشاورانی که چنین توصیه‌هایی را ارائه می‌کنند باید توسط انجمن ملی آتی (NFA)، سازمان خود تنظیمی صنعت مشتقات، به عنوان CTA ثبت شوند.
نکته های کلیدی

    مشاور معاملاتی کالا (CTA) شخص یا نهادی است که برای ارائه مشاوره در مورد تجارت کالا ثبت شده است.
    مشاوران برای ثبت نام به عنوان CTA باید الزامات مهارت خاصی را داشته باشند.
    ثبت CTA به CTA ها نیاز دارد تا در مورد همه اشکال سرمایه گذاری در کالاها مشاوره دهند.
    به استثنای برخی موارد، ثبت CTA توسط انجمن ملی آینده (NFA) الزامی است.
    NFA توسط کمیسیون معاملات آتی کالا (CFTC) برای ثبت CTA و اطمینان از انطباق با مقررات CFTC و قوانین NFA ایجاد شد.

بیشتر بدانید:

آشنایی با مشاور معاملات کالا (CTA)

در سال 1922، قانون آتی غلات تصویب شد که معاملات آتی را تنظیم می کرد. بعداً با قانون بورس کالا در سال 1936 جایگزین شد، که بیشتر کالاها و معاملات آتی را تنظیم می کرد و نیاز به انجام معاملات خاصی در بورس داشت.

قانون کمیسیون معاملات آتی کالا در سال 1974 برای اصلاح قانون بورس کالا به تصویب رسید. کمیسیون معاملات آتی کالا (CFTC) را ایجاد کرد و اولین استفاده از عبارت مشاور معاملاتی کالا (CTA) را نشان داد.

سرمایه‌گذاری در کالاها اغلب مستلزم استفاده از اهرم قابل توجه است و بنابراین، برای جلوگیری از زیان‌های زیاد، به سطح بالاتری از تخصص نیاز دارد تا تجارت صحیح انجام شود. CFTC به مرور زمان الزامات ثبت CTA را گسترش داده است. NFA را برای رسیدگی به ثبت CTA ایجاد کرد و اطمینان حاصل کرد که اعضای ثبت نام شده با مقررات CFTC و قوانین NFA مطابقت دارند.

CTA یک مشاور مالی است که به طور خاص در رابطه با تجارت کالا مشاوره ارائه می دهد. برای به دست آوردن ثبت نام CTA، متقاضیان باید شرایط مهارت خاصی از جمله قبولی در آزمون آتی کالای ملی سری 3 را داشته باشند. اگر معیارهای خاصی رعایت شود، می تواند مشاوران را از ثبت نام CTA معاف کند

کلاهبرداری بزرگ نفت سالاد در سال 1963 منجر به ورشکستگی 16 شرکت از جمله دو کارگزاری وال استریت و یک شرکت تابعه American Express شد. این جرقه فریادهایی را برای مقررات سختگیرانه تر در مورد بازارهای آتی کالا برانگیخت
معافیت از ثبت نام

ثبت نام به عنوان CTA توسط انجمن ملی آتی برای افراد یا شرکت هایی که در مورد تجارت کالاها مشاوره ارائه می دهند، الزامی است، مگر اینکه یکی از معیارهای زیر رعایت شود:

    در طول 12 ماه گذشته به 15 نفر یا کمتر مشاوره داده می شود و فرد یا شرکت خود را به عنوان یک CTA در معرض دید عموم قرار نمی دهد.
    فرد یا شرکت در CFTC ثبت شده است و توصیه های داده شده در مورد سرمایه گذاری در کالاها مربوط به حرفه فرد یا تجارت شرکت است.
    توصیه‌های ارائه‌شده مبتنی بر آگاهی از علایق تجاری یا حساب تجاری مشتری نیست یا مستقیماً برای آن هدف قرار می‌گیرد.

الزامات

به طور کلی، ثبت نام CTA برای مدیران یک شرکت و همچنین همه کارکنانی که از مردم سفارش می گیرند یا به آنها مشاوره می دهند، لازم است. CTAها ملزم به ارائه مشاوره در مورد تمام انواع سرمایه گذاری در کالا هستند، از جمله قراردادهای آتی، فوروارد، اختیار معامله، و سوآپ.
صندوق CTA

صندوق CTA یک صندوق تامینی است که از استراتژی آتی مدیریت شده استفاده می کند. در قراردادهای آتی سرمایه گذاری می کند و از انواع استراتژی های معاملاتی استفاده می کند. اینها ممکن است شامل معاملات سیستماتیک و دنبال کردن روند باشد. با این حال، مدیران صندوق می توانند به طور فعال سرمایه گذاری ها را با استفاده از استراتژی های اختیاری مدیریت کنند. وجوه CTA که یک استراتژی آتی مدیریت شده را ارائه می دهند باید در CFTC و NFA ثبت شوند.
مشاور تجارت کالا چیست؟

مشاور تجارت کالا یا CTA، شخص یا شرکتی است که به مشتریان در استفاده از مشتقات به عنوان سرمایه گذاری مشاوره می دهد. CTAها باید توسط انجمن ملی آتی، سازمان مستقل و خود تنظیمی صنعت، ثبت شوند.
قراردادهای آتی چیست؟

قراردادهای آتی نوعی مشتقه هستند. آنها شامل یک قرارداد استاندارد برای خرید یا فروش یک اوراق بهادار خاص با قیمتی خاص و در زمان مشخصی در آینده هستند. سرمایه گذاران از قراردادهای آتی برای محافظت از ارزش اوراق بهاداری که در آن موقعیت دارند و برای حدس زدن تغییرات قیمت استفاده می کنند.
انجمن ملی آینده چیست؟

انجمن ملی آتی (NFA) تنها سازمان خود تنظیمی صنعت مشتقات است. توسط کمیسیون معاملات آتی کالا به منظور انجام ثبت نام مشاوران معاملات کالا ایجاد شد. به عنوان بخشی از هدف خود برای محافظت از منافع عموم سرمایه‌گذاران، همچنین بر اقدامات CTAها نظارت می‌کند تا اطمینان حاصل کند که از قوانین آن پیروی می‌کنند.

برای آشنایی بیشتر با مشاور تجارت کالا (CTA) روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.investopedia.com/terms/c/cta.asp


<-CategoryName->

برچسب‌ها:

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 112
برچسب ها : تریدر,

[ چهارشنبه 27 مهر 1401 ] [ 1:28 ] [ وحید ]

در ادامه مجموعه ما در مورد دام های روانی در تجارت و زندگی (مقاله قبلی من را بخوانید: شما مسئول هر اتفاقی برای شما هستید)، امروز قصد داریم در مورد یکی از موضوعات مورد علاقه من صحبت کنیم: ارزش ها، ادراک از خود و خود خرابکاری این یک موضوع بسیار حساس است زیرا بسیاری از شما زمانی که ارزش‌های شما مورد حمله قرار می‌گیرد احساس می‌کنید که شخصا مورد حمله قرار گرفته‌اند. به هر حال، ارزش‌های ما چیزی است که هویت ما را می‌سازد، اینکه ما چگونه خود را درک می‌کنیم. شما هم شاید از دست من عصبانی شوید، بعید نیست. اما من از شما می خواهم که ذهنی باز داشته باشید و نگرش عینی داشته باشید. در اینجا ما می رویم.

بیشتر مردم حتی نمی دانند ارزش هایشان چیست. برای آنها، زندگی یک سفر جهنمی گیج کننده است. آنها احتمالاً بین «من می‌خواهم ثروتمند و مشهور شوم، چون همه افراد در تلویزیون ثروتمند و مشهور هستند» و «لعنت، من هرگز ثروتمند و مشهور نمی‌شوم!» معلق هستند، بنابراین همیشه احساس درد می‌کنند. این ناهماهنگی شناختی نامیده می شود، گسست بین آنچه که هستید و آنچه می خواهید باشید، و شما نمی دانید چگونه شکاف را ببندید/احتمالاً حتی نمی دانید که شکافی وجود دارد و درد از کجا می آید. شما همیشه از همه چیز ناراضی هستید. در واقع اکثریت مردم اینگونه زندگی می کنند، زیرا ارزش های آنها چیزی نیست که آنها با دقت انتخاب کرده باشند، بلکه توسط جامعه، والدینشان، رسانه ها و غیره به آنها تحمیل شده است. بهزیستی ذهنی آن‌ها همیشه مجموعه عوامل بیرونی مانند «من چقدر محبوب هستم؟» خواهد بود. و بنابراین، اگر نتوانند آن جفت کفش فوق‌العاده را داشته باشند یا آن آدم‌های بد بو با شکم‌های تراش خورده در تلویزیون را تماشا کنند، بدبخت می‌شوند. این ممکن است برای شما تعجب آور باشد، اما زندگی با آن ارزش ها یک کابوس است، حتی اگر اکثر آنها متوجه آن نباشند.

بیشتر بدانید:

6 نکته ساده برای کمک به شما برای غلبه بر تجارت بیش از حد. برای کسب درآمد بیشتر، کمتر معامله کنید

به هر حال، بیایید فرض کنیم که شما به اندازه کافی به خود منعکس شده اید و به اندازه کافی کتاب در زندگی خود خوانده اید تا بتوانید ارزش های خود را انتخاب کنید، این به این معنی نیست که شما در جهنم گیج نخواهید شد. وقتی جوان بودم، به سرعت متوجه شدم که سطحی باورنکردنی در تمام جریان های رایج وجود دارد و به دنبال کاری برای انجام دادن زندگی ام دور، دور از تمام زامبی های شستشوی مغزی شده بودم که از دبیرستان من بازدید می کردند. من عمیقاً در چندین خرده فرهنگ از صحنه هوی متال گرفته تا فلسفه گرفته تا بازی های ویدئویی حرفه ای و هنرهای رزمی و نوشتن و طراحی و طراحی وب خودآموز و در نهایت قمار مشغول شدم. و 10 سال بعد، من هنوز یک قمارباز هستم. من به دنبال یک سبک زندگی مستقل بودم - مستقل از موقعیت مکانی، مستقل از مردم. و من نمی خواستم باسن کسی را ببوسم تا امرار معاش کنم. من آن را درست کردم و هنوز هم هر روز در حال رشد هستم. اما این یک سفر جهنمی بود و ای کاش وقتی شروع به بازی پوکر کردم تمام آن ارزش های متناقض در درونم نبود، زیرا می توانستم خیلی سریعتر پیشرفت کنم. اما زندگی چنین است.

ببینید، قمارباز بودن معنی زیادی دارد اما مطمئناً به معنای تنبل بودن نیست. تمام این داستان‌ها از اعجوبه‌هایی مانند استو اونگار، بابی فیشر، چیپ ریس و غیره وجود دارد. آنها بدون مطالعه بازی از 10 دلار به 10.000.000 دلار رسیدند. و اگر زمانی خراب می‌شدند، به هر حال پیش می‌رفتند، زیرا از یک قمارباز مضحک دیگر پول قرض کردند و سپس حساب‌هایشان را بازگرداندند و همه آن‌ها را روی هوکرها و کوکائین و غیره منفجر کردند، و پول نقد را روی پولشان مالیدند... عالی است.

می دانید، حتی ممکن است درست باشد که این افراد هرگز مجبور نبودند سخت کار کنند - آنها فقط یک موهبت طبیعی داشتند. اما آنها همچنین نسبت به کاری که انجام می‌دادند وسواس داشتند، ارزش‌های متضاد صفر مانع آنها می‌شد. کمی دیگر به این نقطه خواهم رسید. نکته دیگر این است که بله، البته ما فقط داستان اعجوبه ها را می شنویم، زیرا آنها داستان هایی هستند که بلیط می فروشند. هیچ کس نمی خواهد در مورد مردی مثل من بشنود که سال ها سخت کار کرده است، 18 ساعت در روز هر روز تا زمانی که سرانجام نتیجه داد و من اکنون سود سرمایه گذاری های خود را می بینم. این فقط خسته کننده است. ما می‌خواهیم داستان‌های ترن هوایی مرزی، 1 درصد برتر را بشنویم. و بعد فکر می کنیم که ما هم باید اینطور باشیم. این را قبلاً گفتم، اما وقتی به شبکه‌های اجتماعی نگاه می‌کنید، این 5 درصد زندگی مردم است. بقیه چیزا مثل شما چرند و عادیه اما شما فکر می کنید که زندگی آنها همیشه برای مهمانی سخت است و بعد از آن عصبانی می شوید زیرا زندگی شما بسیار استاندارد است.

این یک احساس نادرست از واقعیت ایجاد می کند و اگر موفقیت خود را با عکس های لحظه ای از زندگی افراد دیگر بسنجیم، همیشه ناراضی خواهیم بود. برای سنجش موفقیت خود باید ارزش های واقع بینانه داشته باشید. دیدگاه خود را تغییر دهید برای من موفقیت به معنای حضور در صبح برای شروع کار است. وقتی شب ها خوشحال و خسته به رختخواب می روم، این برای من موفقیت است. و من الان خوشحال تر از همیشه هستم. اما همیشه اینطور نبود.

وقتی برای اولین بار 50 دلارم را در پوکر به 10000 دلار تبدیل کردم، خوشحال نبودم، افتخار نکردم. احساس می کردم یک شکست خورده ام چون یک سال طول کشیده بود. قهرمانان من این کار را حتی در چند ماه یا چند هفته انجام دادند. مشکل من چیه؟ چه خطایی کردم؟ و وقتی آن 10.000 دلار را به 50.000 دلار تبدیل کردم، هنوز احساس می کردم که یک شکست خورده بودم، زیرا همیشه کسی بود که سرمایه بیشتری داشت. ببینید، مقایسه خود با دیگران و دستاوردهای آنها شما را بدبخت می کند. اندازه گیری موفقیت خود در پول (به خصوص به عنوان یک قمارباز) شما را بدبخت می کند. و مهمتر از همه، تعیین اهداف پولی شما را بدبخت تر می کند. زیرا اگر به آن هدف برسید چه؟ پوچی، خلاء کامل. اهداف و ارزش ها باید به عنوان فرآیند تعریف شوند. هدف شماره 1 من در زندگی این است که سخت کار کنم و هرگز متوقف نشویم. ببینید، من هر روز به آن هدف می رسم و هر روز احساس خوبی دارم. چه اتفاقی ممکن است برای من بیفتد؟ جاه طلبی قیمتی ندارد.

ارزش های شما می توانند شما را بسازند یا شکست دهند. آنها زندگی شما را کنترل می کنند. کشیشی که از ارزش های واقعی کلیسای کاتولیک پیروی می کند هرگز ثروتمند نخواهد شد. گانگستری که از کلیشه ی اراذل خیابانی پیروی می کند، هرگز در زندگی خود کتابی نخواهد خواند. قماربازی مثل من هرگز شغل عادی نخواهد داشت. این برخلاف طبیعت ماست. ارزش‌هایی که برای خود انتخاب می‌کنیم، اعمال ما و هر کاری را که انجام می‌دهیم هدایت می‌کنند. اینکه چگونه خودمان را درک کنیم، سرنوشت نهایی ماست. به عنوان یک مثال افراطی، نگاهی به یک فرد هندی بیندازید که در یک طبقه پست متولد شده است. آنها هرگز آن کاست را در زندگی خود ترک نخواهند کرد. چرا؟ زیرا همانطور که والدین و جامعه به آنها آموخته اند، اگر در یک طبقه خاص به دنیا آمده اید، به خاطر اعمالی است که در زندگی قبلی خود انجام داده اید، و به این ترتیب این زندگی در همان جایی که هستید می مانید و برای گناهان خود رنج می برید. که، متأسفانه، شما واقعاً نمی توانید انجام دهید). در این صورت، شما خود را فردی مذهبی، فردی که در یک طبقه فرومایه متولد شده‌اید، می‌بینید و همه ارزش‌های شما مبتنی بر داشتن یک زندگی آرام و مذهبی است. این سرنوشت شماست. هرگز به نظر شما نمی رسد که بگویید "من در این مورد چرند می گویم!"، من می توانم سرنوشت خود را بسازم. خوب، برای شما بد است. اکنون، این یک مثال افراطی است، اما همین امر در فرهنگ‌های دیگر نیز اتفاق می‌افتد، جایی که افرادی که در لایه‌های اجتماعی خاصی متولد شده‌اند به سادگی نمی‌توانند از سرنوشت خود یعنی دبیرستان، دانشگاه، شغل، همسر، بچه‌ها، بازنشستگی، مرگ یا سایر موارد قبل بگریزند. نقشه هایی برای زندگی ساخته است

حالا قبل از اینکه تمام هویتم را بشکنم تا دوباره آن را بسازم و مانند ققنوس از خاکستر بلند شوم، ارزش‌های زیادی داشتم. از خانواده ای متوسط، داشتن پول مهم بود. اما داشتن پول بیش از حد چیزی بود که ما در خانواده خود "نکردیم". سخت کار کردن یک ارزش بود، اما سخت کار کردن به عنوان یک قمارباز - نه چندان. اسپرت بودن - اصلاً ارزشی ندارد. سپس وارد خرده فرهنگ های خاصی شدم. هوی متال، نوشیدن در طول روز و نواختن گیتار، تبدیل شدن به یک ستاره راک، عالی بود. سخت کار کردن چندان جالب نبود. اولین مجموعه ارزش‌های متضاد در آنجا، والدینم از من خواستند که در مدرسه سخت کار کنم. من نمی خواستم، آن زمان از سیستم آموزشی انتقاد می کردم و امروز هم دارم، این یک نمایش شیطونی است و من مجبور شدم 13 سال در آن شرکت کنم. من MMA را شروع کردم، اما از آنجایی که خانواده‌ام ارزش این را داشتم که ورزش کردن برای احمقی‌هایی که کتاب نمی‌خوانند یک چیز است، هرگز نتوانستم خودم را تا حد امکان بالا ببرم. همچنین، رقابتی بودن چیزی نبود که والدینم آن را تایید کنند. سپس پوکر آمد. می‌خواستم باحال باشم، میلیون‌ها نفر بازی کنم، یک قمارباز در سطح جهانی باشم. اما نمی‌خواستم برای آن سخت کار کنم، زیرا این در مجموعه ارزش من جالب نبود. همچنین، داشتن پول زیاد به‌عنوان یک قمارباز با ارزش‌های خانواده‌ام که یک مرد صادق، سخت‌کوش و طبقه متوسط ​​بود، مخالف بود. ریسک کردن در خانواده من نیز ویژگی بزرگی نبود. همیشه ایمن بازی کردن، پیروی از طرح اولیه، این فایده بزرگتر بود. و به همین ترتیب، می توانید ببینید که من با این به کجا می روم. وقتی بزرگ شدم، ارزش های مختلف زیادی را جذب کردم، و اکنون همه آنها با اهداف زندگی واقعی من در تضاد بودند.

برای خواندن مطلب درباره رهایی از اشتباهات خودی و یادگیری تسلط بر ذهن تجارت روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.mytradersstateofmind.com/breaking-free-from-self-sabotage---leaing-to-master-the-trading-mind2.html

یک پسر جوان را تصور کنید، او دو ارزش متضاد دارد: او برای امنیت و هیجان ارزش قائل است! الان دو تا دختر هستن که هردوشون مثل خودشه و خودش هم از هر دوشون خوشش میاد. یکی وحشی و دمدمی مزاج است، دیگری بیشتر شبیه مادرش است. هر دو می توانند آنچه را که نیاز دارد به او بدهند، بنابراین او نمی تواند تصمیم بگیرد کدام یک را انتخاب کند و در نهایت هر دو را از دست می دهد. اگر نتوانید بفهمید چه ارزش‌های متضادی در مغزتان گیر کرده‌اند، در زندگی‌تان این اتفاق می‌افتد و شما را از دستیابی به هر چیزی خراب می‌کنند.

این امر مخصوصاً برای معاملاتی که ارزش‌های متضاد آنقدر سریع شما را نابود می‌کنند که حتی نمی‌دانید چه اتفاقی برایتان افتاده است، صادق است. اگر ثروتمند بودن برای ارزش های شما مشکل ساز است، اما هدف زندگی شما این است که از طریق تجارت ثروتمند شوید، آیا می دانید قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ بله، شما در نهایت شکسته و شکسته خواهید شد. حالا به افراد «وسواس» نگاه کنید، افرادی مانند کانر مک گرگور در MMA یا بابی فیشر در شطرنج. آیا می دانید چرا این افراد اینقدر وسواس به نظر می رسند؟ زیرا ارزش های متضاد صفر دارند و اهداف خود را درست تعیین می کنند. هیچ چیز آنها را متوقف نمی کند. هیچ چی. تمام زندگی آنها – بدون هیچ استثنایی – روی یک چیز متمرکز است، هنر انتخابی آنها. آنها به هنر خود اختصاص داده اند. ارزش هایشان، اهدافشان، مغزشان، بدنشان، روحشان، همه چیز در همین راستا پیش می رود. آنها برای افراد "عادی" دیوانه و وسواس به نظر می رسند، در حالی که آنها واقعاً به روشنگری، نیروانا، رسیده اند. آنها عادی هستند. یک هدف آنها در زندگی این است که لعنتی رقابت را در هر کاری که انجام می دهند در هم بشکنند. بنگ-بوم-بوینگ. عدم شک به خود

من همیشه علایق زیادی داشتم و برآمده از آن، ارزش‌ها، تضادهای زیاد و... اگر من یک قمارباز حرفه ای شوم والدینم در مورد من چه فکری می کنند؟ همسالانم در مورد من چه فکری می کنند؟ آیا دوستان من از من متنفرند که چه کسی موفق است؟ آیا می توانم یک فلزکار تنبل و در عین حال یک معامله گر ثروتمند باشم؟ و در مورد بردگان شرکتی با کت و شلوارهایی که احساس خوبی نسبت به خودشان دارند، چه می‌توان گفت؟ من خیلی از آنها متنفرم، اگر سخت کار کنم، آیا مثل آنها خواهم شد؟ و غیره.

چند درگیری داشتم که از آنها مطلع بودم و درگیری های زیادی که از آنها بی خبر بودم. برای اینکه واقعاً از شر آنها خلاص شوم، مجبور شدم شخصیت خود را از بین ببرم. این دردناک است، مانند ریختن اسید روی قسمتی از بدن و تماشای حل شدن آن. هر چیزی که تا کنون برای آن ایستاده اید، هر چیزی که فکر می کردید درست است، وقتی ارزش های جدید را انتخاب کنید به جهنم می رود. سخت است و از خود متنفر خواهید شد. ولی بعدش بهتر میشه و بهتر. و در نهایت، شما قوی تر و مهمتر از همه، با حداکثر تمرکز بیرون خواهید آمد.

از آنجا که ارزش‌های متضاد همچنین می‌توانند شما را به دنبال اهداف متفاوتی در زندگی سوق دهند - اگر دهه‌ها به دهه‌ها روی چند چیز تمرکز نکنید، هرگز در کاری موفق نخواهید شد. این می تواند صنایع دستی و ورزش باشد، بلکه روابط نیز باشد. ارزش‌ها و خود ادراک ناشی از آن که با اهداف شما همراه است، شما را به موفقیت واقعی می‌رساند. دیگر از خود خرابکاری خبری نیست. دیگر پس از یک برد برد، حساب خود را خراب نکنید، زیرا به طور ناخودآگاه، ارزش های شما به شما می گوید که پول داشتن بد است. دیگر ترس از موفقیت وجود ندارد زیرا در واقع رسیدن به آن موفقیت به همان ارزش هایی که شما برای آن ایستاده اید حمله می کند. دیگر از اشک و درد خبری نیست. فقط شما، و هدف شما، و راه شما برای تحقق آن هدف. همه چیزهای دیگر به دنبال خواهد آمد، پول، شهرت، هر آنچه که می خواهید، آنها فقط محصولات جانبی شما هستند که روشنگری شخصی خود را پیدا می کنید و خود را به عنوان یک فرد با آنچه می خواهید به دست آورید، هماهنگ می کنید.

و نگویید که ارزش های متضادی ندارید. همه انجام میدهند. اگر فکر می کنی که اینطور نیست، پس در دردسر عمیقی داری، دوست من، و راه درازی پیش روی توست.

شاید بپرسید که اکنون ارزش ها، اهداف و تصور من از خود چیست؟ اجازه بدهید چند نمونه برایتان بیاورم.

    مردی سخت کوش باشید. واقعاً به همین راحتی است. در حالی که قبلاً اهداف پولی داشتم، اکنون اهدافم فرآیند محور و مبتنی بر ارزش های خوب است. سخت کوشی یک ارزش خوب است.
    یک متفکر انتقادی باشید. همه و همه چیز را زیر سوال ببرید و تصمیم خود را بگیرید.
    صادق باشید.
    فعال باش. باز هم، توجه کنید که هدف من این نیست که "این تابستان یک بسته شش تکه بگیرم". معیار موفقیت من فعال بودن، نشان دادن است. برو باشگاه، کارهایت را انجام بده نتایج به دنبال خواهد داشت. رسیدن به یک هدف شما را پر از پوچی می کند و سپس از انجام کاری که به خوبی انجام می دادید دست می کشید. اگر هدف شما یک فرآیند باشد، می تواند در تمام زندگی شما فعال باشد.

و به همین ترتیب، نکته را متوجه می شوید. آیا من هنوز ارزش های متضادی دارم؟ نه، نه واقعا. من دقیقاً می دانم که دارم چه کار می کنم و چرا آن را انجام می دهم. من دیگر نگران این نیستم که با کنار گذاشتن برخی فعالیت‌ها که برای تبدیل شدن به یک معامله گر بزرگ فدای آن می‌کنم، چیزی را از دست بدهم. همچنین برایم اهمیتی ندارد که دیگران چه می گویند، فکر می کنند یا انجام می دهند. روی من تاثیر نمی گذارد. من کار خودم را می کنم. اگر بهترین قمارباز دنیا شوم، همینطور باشد، اما در لیست اهداف من نیست. انجام بهترین کاری که ممکن است در لیست اهداف من است. هدف من در زندگی همین است.

حالا اگر واقعاً آنچه را که در این مقاله نوشتم فهمیده اید، قرص تلخی است که باید بلعید. قبل از اینکه بتوانید به یک معامله گر واقعا عالی تبدیل شوید، باید با خودتان درگیری را حل کنید، این یک حقیقت ساده است. و این درگیری ها برای همه متفاوت است.

P.S.: هر چند وقت یکبار کتاب بخوانید. به مغزتان فکر کنید و کسی را پیدا کنید که از شما باهوش تر باشد، سپس شروع به انتخاب مغز او کنید تا زمانی که به اندازه او باهوش شوید. سپس به دنبال پسر/دختر باهوش بعدی باشید. برای بسیاری از ما، انجام این کار در زندگی واقعی سخت است، پس بخوانید. بخوان، بخوان، بخوان، بخوان. بیشتر مردم کتاب هایی را می خوانند که از قبل فهمیده اند. این بی فایده، خسته کننده، اتلاف وقت و نوازش نفس شماست. چیزی را بخوانید که نمی‌دانید، شاید کتابی در مورد زیست‌شناسی. مغز شما ارتباطات جدیدی ایجاد خواهد کرد و این به شما در تمام تلاش‌های دیگری که در آن درگیر هستید کمک می‌کند. فقط یک نکته جانبی :).

برای آشنایی با استراتژی فارکس موفق این مقاله را بخوانید!


<-CategoryName->

برچسب‌ها:

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 121
برچسب ها : استراتژی فارکس,

[ سه شنبه 29 شهريور 1401 ] [ 2:23 ] [ وحید ]

تجارت بیش از حد و مدیریت خرد (معامله در معاملات و سفارشات شما) از جمله دلایل اصلی شکست معامله گران است و تعداد کمی از آنها می دانند که چرا بیش از حد معامله می کنند و حتی کمتر می دانند که چگونه می توانند این عادت بد و گران قیمت را متوقف کنند.

در این مقاله به رایج ترین مشکلاتی که بسیاری از معامله گران با آن مواجه هستند، نگاهی می اندازیم، اینکه چگونه می توانند بسیاری از مشکلات ناشی از معاملات بیش از حد و مدیریت خرد را از بین ببرند و چگونه با معامله کمتر به یک معامله گر بهتر تبدیل شویم.

 بیشتر بدانید:

چگونه می توانم مطمئن شوم که استراتژی من سودآور است؟
# 1 قانون 80/20 در معاملات اعمال می شود

قانون 80/20 می گوید که 80٪ از نتایج شما از 20٪ اقدامات شما ناشی می شود - این یک اصل پذیرفته شده در بسیاری از زمینه های زندگی روزمره ما و در تجارت است. مثال های معروف عبارتند از: 80% فروش شما از 20% مشتریان شما حاصل می شود. 20% از نمایندگان فروش شما 80% معاملات را می بندند. 80٪ از شکایات از 20٪ از مشتریان شما است. 80 درصد ثروت در اختیار 20 درصد مردم است و ...

در معاملات نیز همین امر صدق می کند و 80 درصد نتایج شما از 20 درصد اقدامات شما حاصل می شود. با این حال، اکثر معامله گران به طور کامل درک نمی کنند که چیزهایی که کمترین اهمیت را به آنها می دهند در واقع تفاوت واقعی را در معاملات آنها ایجاد می کند.

کارهایی که باید بیشتر انجام دهید:

    یک لیست پیگیری خوب ایجاد و تنظیم کنید
    هشدارهای قیمت را در سطوح مهم تنظیم کنید
    معاملات گذشته خود را یادداشت کنید
    عملکرد خود را مرور کنید
    قوانین و دستورالعمل هایی را در مورد استراتژی معاملاتی خود ایجاد کنید

چیزهایی که ارزش زیادی اضافه نمی کنند و باید از آنها اجتناب کرد:

    ورق زدن در چارچوب های زمانی و بازارها، شکار سیگنال ها بدون انجام آماده سازی
    تیک به تیک معاملات خود را دنبال کنید
    گذر از انجمن ها به امید یافتن روش معاملاتی بهتر
    مشاجره با معامله گران در شبکه های اجتماعی
    مدیریت خرد معاملات و چسباندن به صفحه نمایش

5 نکته آخر اتلاف وقت بسیار زیادی هستند (من می دانم که چون خودم آنجا بوده ام)، اما بیشتر معامله گران به معامله در روشی کاملاً متضاد با آنچه باید انجام می دهند برخورد می کنند و بیشتر وقت خود را صرف کارهایی می کنند که انجام نمی دهند. به آنها کمک کنید تا معامله گران بهتری شوند.

 
#2 مدیریت خرد در مقابل تنظیم و فراموش کردن

مدیریت خرد برای اکثر معامله گران (بخوانید: همه) یک قاتل عملکرد بزرگ است. در اینجا کارهایی وجود دارد که معامله گران هنگام مدیریت خرد معاملات خود انجام می دهند:

    تماشای معاملات تیک برای تیک
    حرکت به بازه های زمانی پایین تر یک بار در معامله
    به دنبال تأییدیه خارجی (رسانه های اجتماعی، انجمن ها، سایت های خبری که معمولاً هیچ ارتباطی با سیستم شما ندارند)
    به طور مداوم در اطراف دستورات توقف ضرر و سود حرکت می کنید
    افزودن به معاملات و/یا بستن جزئی معاملات (معمولاً بدون برنامه)
    بررسی معاملات از طریق تلفن در حالی که در حال رفتن هستید

رویکرد تنظیم و فراموش کردن کاملاً برعکس است: بعد از اینکه تحلیل خود را انجام دادید و معامله خود را انجام دادید، دستور توقف ضرر و سود خود را تنظیم می کنید و سپس دوباره به معامله خود نگاه نمی کنید. شما به قیمت اجازه می دهید کاری را که به هر حال انجام می دهد انجام دهد و منتظر بمانید تا قیمت یا به سود شما برسد یا سفارش متوقف شود. دیگر هیچ تعامل دستی با تجارت شما وجود ندارد!

من از نزدیک دیدم که چنین رویکردی نه تنها کیفیت معاملات فرد را بهبود می‌بخشد، بلکه زمانی که معامله‌گران مدیریت خرد معاملات خود را متوقف می‌کنند، عملکرد را نیز افزایش می‌دهد. دلیل اصلی اینکه معامله‌گران نمی‌توانند این عادت را متوقف کنند این است که به سیستم خود اعتماد ندارند، آنها فقط به پول درگیر فکر می‌کنند، لبه خود را تأیید نکرده‌اند یا اصلاً قوانین معاملاتی ندارند.

شماره 3 تماشای صفحه نمایش و کسالت

زمان صفحه نمایش می تواند چیز خوبی باشد اگر بدانید به دنبال چه هستید. اما اگر فقط چارچوب‌های زمانی را ورق بزنید، سیگنال‌ها را جستجو کنید، بدون اینکه واقعاً بدانید چه انتظاری دارید، خودتان را برای شکست آماده می‌کنید.

بی حوصلگی یک احساس خطرناک است و همیشه منجر به تصمیمات بد تجاری می شود، به خصوص اگر با زمان بیش از حد صفحه نمایش همراه باشد. در اینجا چند نکته در مورد چگونگی ایجاد یک روال معاملاتی بهتر و از بین بردن خستگی وجود دارد:

    هر یکشنبه بازارهای خود را تجزیه و تحلیل می کنید و برنامه های معاملاتی ایجاد می کنید.
    شما مهمترین سطوح قیمت را برای هفته پیش رو شناسایی می کنید.
    شما هشدارهای قیمت خود را در آن سطوح تنظیم می کنید.
    شما منتظر می مانید تا قیمت بدون تماشای بازار به آنجا برسد.
    هنگامی که هشدار قیمت شما خاموش می شود، نمودار را بررسی می کنید و ارزیابی می کنید که آیا ورودی معاملاتی دارید یا خیر:
        آره؟ عالی، وارد تجارت شوید.
        نه؟ برای خود یادآوری کنید که چند ساعت دیگر دوباره بررسی کنید یا اگر تغییرات قیمت باعث بی اعتباری ایده تجاری شما شد، ابزار را از فهرست پیگیری خود حذف کنید.
    شما اجازه می‌دهید که رویکرد مجموعه و فراموشی بقیه کارها را برای شما انجام دهد و دیگر در معاملات خود دخالت نکنید.

اکثر معامله گران به معاملات خود بسیار متفاوت برخورد می کنند و اغلب از توصیه های قدیمی و عمومی پیروی می کنند که در نهایت نتایج بسیار مشابهی برای همه آنها به ارمغان می آورد. شاید وقت آن رسیده باشد که کارها را متفاوت انجام دهید و مسیر جدیدی را دنبال کنید، اگر کاری که انجام می‌دهید شما را به معامله‌گر بهتری تبدیل نکرده است…

شماره 4 نیاز به تجارت را از بین ببرید

نیاز به معامله اغلب چیزی است که معامله گر آماتور را می شکند. داشتن لبه معاملاتی به این معنی است که شما راهی برای شناسایی موقعیت‌های بسیار خاص و مجموعه‌های قیمتی دارید که انتظار بلندمدت مثبتی را ارائه می‌کنند. اکثر معامله گران این اشتباه را مرتکب می شوند که معتقدند باید همیشه در بازار باشند.

این بسیار مهم است که مقدمات سیستم خود را درک کنید و بدانید که در چه شرایطی دارای مزیت هستید و چه زمانی ندارید. معامله گران باید گزینش بیشتری داشته باشند و فقط زمانی وارد شوند که سیستمشان به آنها بگوید این کار را انجام دهند. اگرچه این بسیار بدیهی است، یافتن معامله‌گران آماتوری که از این رویکرد پیروی می‌کنند سخت است - اینجاست که عقل سلیم در تجارت چندان رایج نیست.

روی انجام ۱ معامله خوب در هفته تمرکز کنید – این واقعاً تمام چیزی است که نیاز دارید.

 
شماره 5 به راحتی خطاها را به حداقل برسانید

نگاهی به خلبانان، پزشکان و سایر حرفه‌هایی بیندازید که اشتباهات کوچک می‌توانند پایان بسیار بدی داشته باشند. در تمام این زمینه‌ها، استفاده از چک‌لیست‌ها برای اطمینان از اینکه رویه‌های استاندارد آنها به هم نمی‌خورد، معمول است. معامله گران می توانند و باید همین کار را انجام دهند. تجارت یک بازی تشخیص الگو است و روند اسکن و ورود به معاملات معمولاً تغییر نمی کند. بنابراین، اجرای چک لیستی که قبل از ورود به یک معامله بالقوه از آن عبور می کنید، بسیار آسان است. اول، یک چک لیست مطمئن می شود که چیزی را فراموش نمی کنید، همچنین شما را از تصمیمات خود آگاه تر می کند و شما را مسئول می داند.

شماره 6 اولویت های خود را مشخص کنید و در نهایت معامله بیش از حد را متوقف کنید

آیا می خواهید معامله گر شوید زیرا می خواهید تجارت کنید یا به این دلیل که می خواهید درآمد کسب کنید؟ در مصاحبه اخیر، جک شواگر اهمیت معامله کمتر برای تجارت بهتر را هنگامی که در مورد کوین دالی با او در کتاب خود "جادوگران صندوق تامینی" مصاحبه کرد، توضیح داد:

    اگرچه انتخاب سهام دالی به موفقیت او کمک کرد، اما بیرون بودن از بازار زمانی که محیط به شدت از استراتژی او متنفر بود، عامل کلیدی زیربنای عملکرد برتر او بود. یا به عبارت دیگر، معاملات انجام نشده مهمتر از معاملات انجام شده بود.

با کمک این مقاله شما باید به عقب برگردید و رویکرد کلی خود را در تجارت بررسی کنید. در اینجا پیام‌های کلیدی این مقاله آمده است:

    80/20: کارهایی را انجام دهید که واقعاً تفاوت ایجاد می کند و اتلاف وقت را از بین می برد
    از مدیریت خرد معاملات خود و عادات مرتبط با آن اجتناب کنید
    برای ایجاد یک محیط معاملاتی بدون استرس، رویکرد تنظیم و فراموش کردن را امتحان کنید
    اجازه ندهید زمان نمایش ناکارآمد و خستگی وارد معامله شما شود
    معاملات خود را از قبل برنامه ریزی کنید و اجازه دهید قیمت به شما برسد
    اصول سیستم خود را درک کنید و بدانید چه زمانی باید بیرون بمانید
    از چک لیست استفاده کنید

برای اینکه بهتر بدانید چرا معامله گران موفق با معامله کمتر سود بیشتری می کنند؟ روی لینک زیر کلیک کنید:

https://seekingalpha.com/article/4478703-successful-traders-make-more-by-trading-less


<-CategoryName->

برچسب‌ها:

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 132
برچسب ها : فارکس,

[ سه شنبه 29 شهريور 1401 ] [ 2:15 ] [ وحید ]
.: Weblog Themes ByWeblogSkin :.
درباره سایت

عضویت
نام :
نام کاربردي :
رمز عبور :
تکرار رمز عبور :
ايميل :
ورود
نام کاربردي :
رمز عبور :
بازیابی رمز عبور
خبرنامه

نظر سنجی

آمار وبلاگ

آنلاین :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته گذشته :
بازدید ماه گذشته :
بازدید سال گذشته :
کل بازدید :
تعداد کل مطالب : 20
تعداد کل نظرات : 0

برچسب‌ ها
سایت
آپلود سنتر دائمی
امکانات وب